در ورزش ایران، فرصتطلبی چهرههای نزدیک به حاکمیت بیش از همیشه به چشم میآید. آنها به قیمت چوب حراج زدن بر اعتبار ورزشی خود هر روز مشمئزکنندهتر بر جایگاههای مدیریت در ورزش تسلط پیدا میکنند. ریاست علیرضا دبیر بر فدراسیون کشتی در انتخاباتی غیردموکراتیک، یا مدیرعامل شدن نیما نکیسا در باشگاه ذوبآهن، همه در زمره این فرصتطلبیها به شمار میروند.
وقتی رسول خادم با بیان شفاف نظرهایش درباره تحمیل و تسلط حاکمیت بر فدراسیون کشتی ایران، از ریاست این فدراسیون استعفا کرد، دیگر روشن بود که فدراسیون کشتی ایران، این ورزش محبوب و پرافتخار برای ایرانیان، باید به دست چهرهای اداره شود که در فرمانبرداری از تصمیمهای حکومتی کم نگذارد و چه بسا خود مجری پیش از دستور خواستههای سیاسی و ایدئولوژیک حاکمیت باشد.
«باید ببازی»، عبارت مشهور و پرکاربرد در رسانههای اجتماعی در اعتراض به سیاستهای تحمیلی جمهوری اسلامی بر ورزشکاران، در دوره ریاست رسول خادم ساخته شد و خادم با اعتراضهای عمومی همدلی کرد؛ آنگاه که علنا از سیاستهای حاکمیت انتقاد و سپس استعفا کرد. «باید ببازی» عبارتی بود که مربی علیرضا کریمی در مسابقات زیر ۲۳سالههای جهان خطاب به ورزشکار ایرانی گفت تا او ببازد و با حریف اسرائیلی (یوری کالاشنیکوف) مواجه نشود.
پس از استعفای خادم در سال ۱۳۹۷، فدراسیون کشتی با دو سرپرست موقتــ حمید بنیتمیم و بهروز نعمتیــ اداره شد تا سپس علیرضا دبیر در انتخاباتی بحثبرانگیز در سال ۱۳۹۸ به ریاست فدراسیون کشتی برسد. وقتی دبیر بر صندلی ریاست نشست، اعمال سیاستهای غیرورزشی که سرنوشت ورزشکاران نخبه را عوض میکرد، برای حاکمیت آسانتر شد. پس چه دلیلی داشت که چهار سال بعد هم ریاست علیرضا دبیر در انتخاباتی بدون رقیب تمدید نشود؟ چنین نیز شد و دبیر با کسب تمام آرا در انتخاباتی فرمایشی و نمایشی دوباره رئیس فدراسیون کشتی شد.
علیرضا دبیر از چهرههای نامدار کشتی ایران است؛ ورزشکاری که طلای المپیک سیدنی را به دست آورد و قهرمان جهان شد، اما همه این افتخارات از او چهرهای نساخت که ریاستش بر فدراسیون کشتی برای دوستداران این ورزش در ایران خوشایند باشد. او با نمایشهای اغراقآمیز مثل اقامه نماز در جلسه کاری و اظهارنظرهایش با گرایش سیاسی به سمت حاکمیت، فرصتهای بهدستآمده برای نزدیک شدن به حاکمیت را به جایگاه یک ورزشکار ملی نزد مردم ترجیح داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رفتار و تصمیمی شبیه او را چندی پیش از نیما نکیسا، دروازهبان سابق تیم ملی فوتبال، دیدیم که در میانه جنبش اعتراضی سراسری، مردم معترض به حاکمیت را اغتشاشگر خواند و پاداش این خوشرقصی برای حاکمیت حکم مدیرعاملی باشگاه متمول ذوبآهن بود، بدون آنکه او در مدیریت یک باشگاه تجربهای داشته باشد.
برای اینکه چهرههای نزدیک به حاکمیت صاحب فرصت شوند، همهچیز آماده است، چه فدراسیونها که میتوان در انتخاباتی غیردموکراتیک در آنها به ریاست رسید و چه باشگاههای دولتی که حاکمیت میتواند مدیرانی نزدیک به خود را در آنها منصوب کند.
سازوکار انتخابات فدراسیونها در ورزش ایران چنان است که روسای موثر فدراسیونها دیگر به تقلب در آن نیازی ندارند. لابی با هیئتهای استانی میتواند کافی باشد تا هر رئیسی جایگاهش را حفظ کند. رئیس فدراسیون طی دوران کاریاش در انتخابات محلی غیرشفاف، روسای هیئتها را به دلخواه خود میچیند و سرانجام از همان افراد برای ریاست بر فدراسیون رای میگیرد. رای موثر هیئتهای استانی که برای ورزش نهادهای کماثریاند و زیرمجموعه فدراسیون محسوب میشوند، به دلیل تعداد زیاد استانها در ایران، برای ریاست هر رئیسی بر هر فدراسیونی در ورزش ایران کافی است.
علیرضا دبیر با ۳۸ رای از ۳۸ رای ممکن در انتخابات به ریاست فدراسیون کشتی رسید و همچون او، روحالله حسینی با ۴۲ رای از ۴۲ رای ممکن در انتخابات فدراسیون بوکس، رئیس شد. در ساختار فسادپرور فدراسیونهای ایران برگزاری این نوع انتخابات دشوار نیست.
نهادهای جهانی ورزش در سالهای اخیر تلاش کردند انتخابات فدراسیونهای ورزشی در ایران با ساختاری اصلاحشده برگزار شود و شانس رقابت در آن وجود داشته باشد، اما واقعیت این است که اصلاح اساسنامه انتخابات فدراسیونهای مختلف هنوز به چگونگی برگزاری انتخابات کمک چندانی نکرده است. مثال دیگرش فدراسیون فوتبال است که اگرچه فیفا با دهها هشدار توانست اساسنامه فدراسیون را تغییر دهد و دستکم حق رای نهادهای نظامی را از انتخابات حذف کند، همچنان چیدن آرا برای به ریاست رسیدن مهدی تاج، برای او دشوار نبود و او بر هیئتهای فوتبال استانها تسلط داشت و رای آورد.
دورانی در ورزش ایران را سپری میکنیم که چهرههای نزدیک به حاکمیت برای رسیدن به جایگاههای مدیریت آشکارا از حاکمیت دفاع میکنند و اعتبار اجتماعی و ورزشی خود را نزد مردم از دست میدهند. این فرصتطلبیها دیگر وجوه پنهانی ندارند. علیرضا دبیر یا نیما نکیسا از نمادهای این دوراناند.